مارکس در جایی میگوید در جامعه ای که کار سقوط کرده باشد تمام ارزش های انسانی سقوط می کند. اين حقيقت را سرمايه دارى اسلامى٬ که يک بردگى تمام عيار است٬ به مافوق سقوط رسانده است.
معضل خاتون آباد تنها فقر عمومى و استثمار کارگران شديد نيست. در خاتون آباد يک فاجعه انسانى در حال وقوع است و هر روز از مردم قربانى ميگيرد. دود و گاز سمى مجتمع مس٬ کارخانه کارگران و مردم اين منطقه را دچار انواع بيماريهاى ريوى و تنفسى کرده است. تاکنون تعدادى مبتلا به سرطان شدند و دو نفر بنامهاى مهدى ابراهيمى و صولت محمودى جان باختند. گاز سمى ناشى از کارخانه دارد همه را دسته جمعى نابود ميکند. در اثر همين گاز روزانه تعدادى از احشام دامداران تلف ميشوند و روزانه توسط کاميون و وانت براى دفن به جاى دورترى منتقل ميشوند. يكي از دامداران گفته است: "زندگي مردم خاتون آباد نابود شده است. از ٣۵٠ گوسفند كه داشتم فقط ١۴٠ رأس باقيمانده است. درختها در اثر سمى بودن گاز كارخانه تماما خشک شده است. هيچ علف سبز يافت نمي شود. مردم مستمرا اعتراض و شكايت مي كنند ولى معلوم نيست به چه دليل به حرف مردم توجهي نميشود؟ به نظر ميرسد كه توليد كارخانه مورد نظر مهمتر از زندگى مردم تلقي مي شود. دولت هركس را كه دراين رابطه صحبت كند دستگير مي كند. نكته قابل توجه اينكه براى ساكت نگهداشتن مردم حكومت به ازاء هر رأس دامى كه تلف ميشود مبلغ ١٠٠ تا ١۵٠ هزار تومان ميدهد".
شهر بابک و کارگران مس خاتون آباد يادآور جنایت هولناک جمهوری اسلامی است. ۴ بهمن سال ١٣٨٢ نيروهاى سرکوبگر جمهورى اسلامى از هوا و زمين به کارگران اعتصابى و مردم محروم خاتون آباد حمله کردند. در اين ماجرا چهار کارگر به نامهای ریاحی٬ مهدوی٬ جاویدی٬ مومنی و يک دانش آموز جان باختند. تعداد زيادى دستگير و زندانى شدند. در بيمارستانها زخميها را دستگير و به شکنجه گاه منتقل ميکردند. مردم زخميهايشان را در منازل درمان ميکردند. بعد از آن سرکوب خونين کارگران دارند اين مردم را دسته جمعى مجازات ميکنند. عده اى را در کارخانه و عده اى را بيرون کارخانه به قتل ميرسانند! وعده هاى فرماندار شهر بابک به کارگران اعتصابى و جوانان معترض از جنس وعده هاى آخوند مدير عامل هفت تپه و ديگر وعده هاى پوچ کارفرماها به کارگران اعتصابى است. اين اوباشان که بخشى شان در مقام مدير عامل و سرمايه دار و کارفرما و بخشى شان در مقام فرماندار و حجج اسلام و اداره کار و غيره ظاهر ميشوند٬ همه دستشان در يک کاسه است. نان همه شان را کارگران ميدهند. وعده ها و التماس اينها تنها وقتى گل ميکند که کارگر متحد در مقابلشان صف کشيده است. اگر به اختيار خودشان باشد٬ همراه هر وعده نماز و شکرانه خدايشان براى اين همه لفت و ليس٬ يکبار هم کارگران را شلاق ميزنند! این وعده ها سوی دیگر همان کشتار کارگران جان باخته خاتون آباد و قتل تدريجى مردم منطقه است.
کارگران خاتون آباد٬ جوانان!
افزايش دستمزد و بهبود شرايط کار و زندگى حق شماست. برخوردارى از کار٬ محيط کار ايمن٬ محيط زيست سالم٬ و يک زندگى انسانى حق شماست! سرمايه دار جماعت و دولتشان سرسوزنى براى جان و زندگى شما اهميت قائل نيستند. در خاتون آباد تنها يک قانون حکم ميراند؛ سود سرمايه مقدم بر همه چيز است! سوال اينست که چند نفر ديگر بايد کشته شوند؟ آيا اين وضعيت قابل ادامه است؟
شما کارگران مس٬ کارگران بيکار٬ خانواده هاى کارگرى و جوانان بايد فکرى اساسى بکنيد. شکايت بردن به مسببين اين فجايع انسانى و محيط زيستى هيچ دردى را دوا نميکند. حلقه اصلى اين مبارزه دست کارگران مس است. کارگران ضرورى است با برپائى مجمع عمومى منظم خود را متشکل کنند. خواستهايشان را از افزايش دستمزد و ايمنى محيط کار تا جلوگيرى فورى از فاجعه اى که هر روز قربانى ميگيرد مطرح کنند. کارگران بايد بيکاران و جوانان و مردم منطقه را متحد کنند. کارگران و مردم منطقه بايد متحدانه به اين قاتلين التيماتوم دهند. جوانان بیکار فرزندان شما و بخشى از طبقه کارگر هستند. سرمايه دارى حتى امکان استثمار شدن را به بخش بيکار طبقه نميدهد. سرمايه داران با اتکا به ارتش بيکارى از جمله دستمزدها را پائين نگاه ميدارند و معيشت کل طبقه را ارزانتر تمام ميکنند. رمز پیروزی ما ايجاد اتحادى قوى بين کارگران شاغل و بيکار عليه دشمن واحد يعنى سرمايه داران و دولتشان است.
حزب اتحاد کمونیسم کارگری از اعتصاب و تلاش کارگران مس خاتون آباد قويا حمايت ميکند و کارگران شاغل مجتمع مس و کارگران بیکار را به مبارزه اى هماهنگ و متحد فرا میخواند. حزب توجه اکيد کارگران را به سنگربندى جدى در مقابل اين فاجعه و کشتار جمعى مردم منطقه جلب ميکند. بايد بسرعت مجامع عمومی را در کارخانه برپا کرد و در مورد اهم مسائل پيشارو تصميم گرفت. تنها مبارزه ای متشکل و قدرتمند ميتواند اين وضعيت را تغيير دهد و سرمايه داران و دولتشان را سرجايشان بنشاند.